۶.۲۲.۱۳۸۹

چگونه شاد باشیم؟

چگونه شاد باشیم؟

در جایی نوشته بود: اگر خواهان یك ساعت شادی هستید، چرت بزنید! اگر خواهان یك روز شاد هستید، به مسافرت بروید! اگر خواهان شادی یك هفته‏ای هستید، به مرخصی بروید! اگر خواهان شادی یك ماهه هستید، ازدواج كنید! اگر خواهان شادی یك ساله هستید، ثروتی به ارث ببرید! اما اگر خواهان شادی برای همه عمر هستید، از كاری كه می‏كنید لذت ببرید.

مطلب بالا، بادست مایه‏ای از طنز، به واقعیتی مهم اشاره دارد و آن هم نقش شادی و نشاط در زندگی انسان‏ها است. هیچ دقت كرده‏اید چرا وقتی می‏خواهیم دوستی را به خاطر بیاوریمT بیش‏تر چهره شاد و خندانش به ذهن می‏رسد. شاید فطرت ما ناخودآگاه همه انسان‏ها را شاد می‏خواهد. راستی رابطه شادی و نشاط با موفقیت‏های مختلف در عرصه زندگی چیست؟ افكار شاد چه تأثیری در ایجاد دنیای شاد دارد؟ شادی و نشاط پسندیده كدام است؟ به كدام شادی‏ها باید روی آورد و از كدام شادی‏ها باید دوری جست؟ آیا می‏توان روزانه با صدها مانع و مشكل دست وپنجه نرم كرد و همزمان لبخندی حاكی از رضایت بر لب داشت؟ اصلاً مگر داشتن چهره‏ای عبوس و گرفته و دلی ناشاد به چه كسی ضرر می‏رساند؟

با دكتر محمود گلزاری، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و نویسنده كتاب شادی از دیدگاه روان‏شناسی و اسلام و مؤلف بیش از هفتاد مقاله تحقیقی در زمینه‏های مختلف روان‏شناسی، ملاقات كردیم و پرسش‏های بالا و سؤالات دیگری در این مقوله را با وی در میان گذاردیم. هدف ما این بود كه در این مصاحبه، جدا از پرداختن به مسائل تئوری، راه‏های عملی تقویت روحیه نشاط و شادمانی را بررسی كنیم. باتوجه به اهمیت موضوع، این مصاحبه آغازی برگسترش بحث شادی در پرسمان و توجه به ابعاد مختلف آن است.

هدف از این مصاحبه دنبال كردن بحث شادی و نشاط و مكانیزم تولید آن است.

* سؤال ما این است كه چگونه یك دانشجو می‏تواند همواره شاد باشد؟ و با شادی و نشاطt جوانی‏اش را طی كند و دوران تحصیل دانشگاهی‏اش را پشت سر بگذارد؟ آیا فقط با كسب موفقیت‏ها و كامیابی‏هایی كه مورد تأیید جامعه است، می‏توان به شادی و نشاط رسید؟ یا عوامل دیگر نیز می‏توانند موجب شادی در دانشجو گردند؟ آیا شادی تنها در قالب‏های ظاهری تجلی می‏یابد یا نمودهای غیر ظاهری نیز دارد؟

- با توجه به این كه یك مشكل عمده جامعه ما مشكل شادی جوان‏ها است، این بحثِ مفیدT چندان عمیق مورد مطالعه قرار نگرفته؛ خوب است بحث را از این جا آغاز كنیم كه وقتی ما جوانی را می‏بینیم، از كجا می‏توانیم متوجه شویم این جوان شاد است؟ در حال حاضر، یك سری استانداردهایی در خصوص شادی و نشاط مورد توافق همگان قرار گرفته است. چهره گشاده، وجود لبخند بر لبان، لباس مناسب، جنب و جوش‏های ویژه و... ملاك شادابی شناخته می‏شود. حال اگر این شادی و نشاطT شادی پایدار و ریشه دار باشد، نتایج زیادی را برای فرد شاداب در پی خواهد داشت. بزرگ‏ترین نتیجه‏ای كه یك جوان شاد به دست خواهد آورد، موفقیّت او در امور مختلف زندگی است. پیامد دوّم این شادی و نشاط افزایش ارتباطات اجتماعی مناسب است. علاوه بر آن، جوان شاد از سلامت جسمی و روحی خوبی هم برخوردار خواهد بود؛ اما نكته اساسی این است كه عوامل پدید آورنده شادی چیست؟ خوب است برای بررسی علل شادیT ما شادی‏ها را به دو دسته كلی شادی‏های زود گذر و شادی‏های پایدار تقسیم كنیم. فایده‏هایی كه برای شادی بیان كردم آن زمانی به دست خواهد آمد كه ما به یك شادی بادوام و ریشه دار رسیده باشیم كه انگلیسی‏ها از آن به happyness تعبیر می‏كنند و در ادبیات ما با عناوینی همچون سعادت و خوشبختی از آن یاد می‏شود.
شادی

* سؤالی كه مطرح می‏شود این است كه شادی مقدمه موفقیت است یا موفقیت مقدمه شادی؟ برای مثال یك دانشجوی درس خوان به واسطه موفقیتش در تحصیل شاداب است یا این كه دانشجوی شاداب قدرت توفیق در درس و تحصیل پیدا می‏كند؟

- ببینید بین مقوله‏های انسانی رابطه خطی وجود ندارد؛ به طوری كه به سادگی بگوییم الف باعث ب می‏شود. مقوله‏های انسانی بیش‏تر ارتباطی حلقوی شكل با هم دارند؛ برای مثال، در مورد سؤال شما، شادی و شادكامی یك دانشجو باعث موفقیّتش می‏شود و موفقیّتش نیز اثر متقابل روی شادی و نشاط او خواهد داشت..
.خانم الیزابت هارلِك، روان شناس، معتقد است شادكامی مثلثی است با سه عامل محبوبیّت، مقبولیّت و موفقیت.

یعنی انسان شاد انسانی است كه اولاً روحش پر از دوستی دیگران باشد. مطمئن باشد كه دیگران دوستش دارند و او نیز به دیگران علاقه‏مند است. از طرف دیگر، انسان برای شاد بودنش باید مقبولیّت نیز داشته باشد و این مقبولیت چیزی غیر از محبوبیت است؛ برای مثال ممكن است شما كسی را دوست داشته باشید، امّا مسئولیتی اجتماعی به او ندهید. مقبولیّت بیش‏تر در ارتباط اجتماعی و در پذیرفتن مشاركت‏های اجتماعی مطرح می‏شود. بُعد دیگر هم موفقیّت در كار است. در مجموع این سه عنصر شادكامی به همراه می‏آورند، و در عین حال، خود این عوامل نیز بر یكدیگر اثر می‏گذارند.



* به نظر شما، چه ارتباطی میان شادی و نشاط و ارضای نیازهای اساسی انسان وجود دارد؟ آیا نمی‏توان گفت انسان شاد انسانی است كه نیازهای واقعی‏اش به طور مناسب ارضا شده است؟

- این بحث مستلزم این است كه با زاویه خاص دیگری به مسأله شادی و نشاط انسانی نگاه كنیم. ببینید انسان یك نیازهای اساسی در زندگی دارد كه هر گاه این نیازها به موقع و به شیوه مناسب پاسخ داده شود، شادی و نشاط به همراه خواهند داشت. یك سری از این نیازها، نیازهای ابتدایی است كه بین مرگ و زندگی قرار دارد و بین انسان و حیوان مشترك است. نیاز به بقا اولین نیازی است كه انسان آن را درك می‏كند. تصوّر كنید انسانی در یك بیابان در جدال مرگ و زندگی قرار گرفته است. اولین مسأله او این است كه زنده بماند. ارضای این نیاز در چنین شرایطی بیش‏ترین شادمانی را برای او ایجاد خواهد كرد.

نیاز جنسی یك جوان نیز از نیازهایی است كه باید در زمان خود و به شكل مناسب به آن پاسخ داد. بهترین راه ارضای این نیاز تشكیل خانواده و ارتباط خوب با همسر و فرزندان در قالب ازدواج شرعی و قانونی است كه شادی و نشاط ویژه‏ای نیز برای جوان به همراه خواهد آورد. در مقابل باید گفت ارضای نیاز جنسی از راه‏های غیر شرعی و غیر قانونی همواره با احساس گناه مواجه می‏شود و نشاط پایدار و درونی را از جوان سلب می‏كند.

امنیّت نیز از دیگر نیازهای اساسی یك انسان سالم است كه تأمین بخش عمده‏ای از آن به نظام حكومتی و به سیستم اجتماعی برمی‏گردد. باید دید در نظام اجتماعی برای آینده جوانان چه برنامه ریزی‏هایی انجام گرفته است و چگونه از طریق ارضای درست این نیاز شادی و نشاط را برای جوانان فراهم خواهد كرد. حكومتی كه می‏خواهد پیشرفت كند، باید اسباب شادی مردمش را فراهم سازد. نداشتن آدم‏های شاد یعنی درگیری‏های اجتماعی و قتل و شرارت‏های بیش‏تر و پیشرفت كم‏تر. به هر حال، بعد اجتماعی شادی و نشاط را نباید فراموش كرد. بخش عمده ناشادی‏ها و نارضایتی‏های مردم در روابط اجتماعی ناسالم ریشه دارد.
در مجموع باید گفت بحث شادی و نشاط نه یك امر تماماً فردی است و نه یك امر تماماً اجتماعی.

در جامعه‏ای كه قانون حاكم نباشد و برنامه ریزی دقیق در كار نباشد، افراد دچار افسردگی می‏شوند. علاوه بر این، همزمان با این سیستم جمعی، خود فرد هم باید برای خودش نظم و برنامه داشته باشد.

فرض كنید جوانی از لحاظ جسمی در وضعیت مناسبی قرار دارد، امّا همین جوان احساس می‏كند كه دیگران او را دوست ندارند. چنین شخصی نمی‏تواند به طور پایداری شاد باشد و از زندگی و ارتباطات خود با دیگران لذت ببرد. برخورداری از حمایت عاطفی دیگران یك نیاز درونی است كه به سطح بالاتری از شادی در انسان منتهی می‏شود.

هیچ نظری موجود نیست:

http://up.iranblog.com/images/0z5dgraxwa4j49a5ts77.gif http://up.iranblog.com/images/gv83ah5giec9g8jkopmc.gif